بحث مترادف
بحث مترادف اسم فرم
- بحث اختلاف مسئله، disputation، استدلال، اختلاف، اختلاف، مسابقه، مشاجره، نزاع، بدون هیچ زحمتی، جرو، کاساوای، بحث، جدل، جلسه رپ.
- رپ جلسه کنفرانس، بحث و گفتگو، چت، parley دور جدول، سمینار، مصاحبه، مشاوره، جلسه، کنفرانس، گفتگوی، گفتگوی دو بدو à، سمپوزیوم، جلسه، causerie، talkathon، gabfest،.
- سخنرانی مکالمه آمدن،، بيان، بیان.
- سخنرانی گفتمان سخن، خطبه، آدرس، تلاوت، سخنرانی، declamation، وعظ کردن، مداحی، سخنرانی دراز وشدیداللحن.
- مکالمه شور، کنفرانس، colloquy، معاینه نظر، مشاوره، parley، استعلام، سمپوزیوم، بحث، استدلال، استدلال، disputation، تقابل.
- پر حرفی کردن, prattle, blather, اطناب پچ پچ bombast نمی تونم بیهوده گویی twaddle balderdash مزخرف دری وری سخن گفتن مزخرفات پر شده اند هوای گرم، گاو کوهان دار.
- گزارش شایعه شنیدهها، بشارت، اخبار، insinuations، نکات، شایعات، تبلیغات، داستان، حساب، بشکه اب عرشه کشتی.
بحث مترادف فعل فرم
- استدلال اختلاف، بحث در مورد ادعا، مسابقه، moot، squabble، دعوا، wrangle، بدون هیچ زحمتی، controvert.
- اطلاع رسانی آشکار فاش کردن، فاش، هوا، انتشار، پخش، اگاهی دادن، صمیمی، خیانت، نشت، اعتراف، snitch، نشت، موش، بخوان.
- صحبت مکالمه، مشورت، عمدی در نظر، صحبت می کنند، بررسی، دلیل، کند،، canvass، ساختمان،، بحث، استدلال، اختلاف، مذاکره.
- فکر می کنم منعکس عمدی، نظر، cogitate، اندیشیدن، معنویت، بیش از mull، تفکر.
- مطلق سخن می گویند، بیان، صدای، تلفظ، enunciate، اکسپرس، verbalize.
- مکالمه چت پچ پچ، مشورت، مشورت، بحث، دروغ گفتن، شایعات، prattle، prate، رپ، natter.