برآمدگی مترادف


برآمدگی مترادف اسم فرم

  • تورم توده برآمدگی، تورم، طرح ریزی، ضربت، لامپ، دستگیره، رئیس، گره، gnarl، گره، ندول.
  • طرح eave jut، ابرو، طاقچه، قفسه، ریج، salient، فرمت، گالری، بالکن.
  • طرح.

برآمدگی مترادف فعل فرم

  • impend، loom، forbode، تهدید، تیره، بازیگران سایه, بازیگران مدفوع، شناور، در هفته آینده دال، تهدید، portend.
  • تورم متورم شدن بیرون، اصرار کردن، گسترش، پف دار، باد، پروژه، افزایش، گشاد.
  • پروژه بیش از پیش رفتن بیش از قطع بیش از، بیرون.
برآمدگی لینک های مترادف: طرح,

برآمدگی مترادف،