بمب مترادف


بمب مترادف اسم فرم

  • بمب موشک پرتابه، اژدر، معدن، راکت، موشک هدایت شونده، فیلمهای، عمق بمب، عمق اتهام، خاکستر را می توان، بمب اتم، هیدروژن بمب.
  • شکست با صدای تلپ افتادن، منفجر نشده، سینه، شستشو ظروف سرباز یا مسافر، وصله و پینه بدنما، شکست، لیمو، ترکیه، سگ، شکست مفتضحانه.

بمب مترادف فعل فرم

  • بمباران.
  • شکست با صدای تلپ افتادن خطا, flunk, سقط جنین, تلو تلو خوردن، سقوط.
  • پیروزی، موفقیت غلبه بر پیروز، پیروزی.
بمب لینک های مترادف: بمباران, سقط جنین,

بمب مترادف،