بیهوده مترادف
بیهوده مترادف اسم فرم
- کمدی.
بیهوده مترادف صفت فرم
- بی فایده بیهوده، بی فایده تلف، unavailing، بی ثمر، bootless، استریل, بی اثر, بی ارزش، ناموفق، نافرجام.
- بیهوده بی فایده، بی ارزش استریل، عقیم، بی اثر، بی ثمر، unavailing، بی، سرکش، unrewarding، بی ثمر، خالی، غیرواقعی، خیالی، بی اساس، خیالی.
- متکبر مغرور، آسیب دیده، افتخار امیز، خود راضی، نباشيد، خود راضی، preening، خودشيفته، خودخواه، متکبر، خود راضی، متظاهر، خود خواهی، خود راضی، stuck-up،، swellheaded swaggering.