تخصیص مترادف
تخصیص مترادف اسم فرم
- تخصیص بودجه، کمک هزینه، بودجه، سهم هزینه، فرد.
- تشنج.
- سهم.
- وظیفه وظیفه کارهای عادی و روزمره، ماموریت، کار، دستورالعمل، درس، تمرین، مشق شب، ورزش، تعهد.
تخصیص مترادف فعل فرم
- تأمين تعیین مجموعه از هم جدا، کنار، apportion، تخصیص دادن، اجازه می دهد، اختصاص، گرفته،، مقابله، توزیع، تقسیم، سهم، پاکت.
- سبب دست، ترک بدهد، کمک، بانكدارى، بیان، تبدیل، consign، رندر، واگذار، متعهد، در حال حاضر.