توده مترادف
توده مترادف اسم فرم
- اندازه، میزان، فله، حجم، بلند، مقدار، مقدار، اندازه گیری، ابعاد.
- اکثریت عمده مزیت, بیشترین, بهترین قسمت کلیت، تکثر.
- توده کلوخه، تکه تکه، بلوک، نمد، کیک، ماده جامد.
- تورم، تورم، اتساع، مانیتول، جرم، برآمدگی پف ضربت excrescence ندول، تومور.
- مجموعه دانه تجمع، مجموعه، concretion، شمع، کمیت، دسته، دسته، بسته، گروه، پشته، بار.
- کلوخه تکه کلوخه، شمع، كلوخ، لخته، نمد، پشته، انبوه، دسته ای.
توده مترادف فعل فرم
- ترکیب مرتبط استخر، ادغام، مخلوط، تحکیم، توام، لینک، فیوز، متحد.
- حذف قوانین تبعیض آمیز است.
- گروه جمع آوری، جمع آوری، amass، پیوستن به جمع آوری، پشته، خوشه، با چنگک جمع کردن، دور بالا.