تورم مترادف


تورم مترادف اسم فرم

  • بزرگ شدن، اتساع، تورم، ورم، توده، ضربت، اتساع.
  • تورم، ضربت، دستگیره گره ندول، برجستگی، طرح، jut، برآمدگی, شکم، تحدب، تپه، توده، رشد، ریج، فرایند، excrescence، حاصل.
  • توسعه افزایش رشد، تورم، تورم، بزرگ شدن، تقویت، ظهور، قیام، ترقی، تعهدی، قدردانی.
  • شیک پوش ادم خودساز و جلف ورزشی، شخص، تیغه، جرقه، کمال، پلیبوی، شجاع، coxcomb.
  • طرح افزایش تورم، ورم، تورم، ضربت، قوز کردن، توده، دستگیره، رئیس، knoll، ستون فقرات، برامدگی در سطح صاف، تحدب.

تورم مترادف صفت فرم

  • بسیار عالی.

تورم مترادف فعل فرم

  • افزایش، بزرگ، گسترش، رشد، گشاد، متورم شدن، افزایش، موم، به دست آوردن، پیشبرد، ضرب، tumefy، تجمع، قدردانی، افزوده شدن، تقویت، تشدید.
  • برآمدگی منفجر، بالون باد، پر، سبزِ، افزایش، پف دار، بیرون.
  • جولان دادن، پف دار نشان دهد خود را به ايران، در ايران متصلب قرار داده، swagger.
تورم لینک های مترادف:

تورم مترادف،