تیز کردن مترادف


تیز کردن مترادف فعل فرم

  • با سنگ تیز کردن, تیز, خرد, فایل, لبه, منظور.
  • تحریک تحریک بیدار، تشدید، تیز، هم بزنید، بی درنگ، تحریک، رنجش، تسریع، بیدار، خار، ملتهب.
تیز کردن لینک های مترادف: با سنگ تیز کردن, تیز, خرد, لبه, منظور,

تیز کردن مترادف،