جا افتاده مترادف


جا افتاده مترادف صفت فرم

  • ، درک چاشنی آرام بالغ عاقل، دلسوز.
  • خفیف، بالغ، میرسید، سن، صاف و مخمل.
  • غنی و کامل و dulcet، mellifluous، pearshaped، خالص.
جا افتاده لینک های مترادف:

جا افتاده مترادف،