خدمات مترادف


خدمات مترادف اسم فرم

  • بخش شعبه، بازو، دفتر بخش، فرمان، پست، گروه، دسته، بخش.
  • توجه, اقامت, ministration, تمکین.
  • مراسم مراسم, مراسم, اداب نماز رعایت، جشن، تشریفات، جلو، سنت، litany، نشانه.
  • نصب و راه اندازی، نگهداری، تعمیر، نگهداری، overhauling.
  • کمک کمک سود، استفاده، ابزار، کمک، سودمندی، خوب، فایده، لذت بردن.

خدمات مترادف فعل فرم

  • حفظ تعمیر، تعمیرات اساسی بررسی، recondition، موتور را تنظیم کردن، نگه دارید تا، تعمیر، حفظ، تنظیم مجدد فهرست، بازرسی، بیش از.
خدمات لینک های مترادف: توجه, اقامت, تمکین, مراسم,