خطر مترادف


خطر مترادف اسم فرم

  • خطر خطر, خطر, خطر دام، تهدید، تهدید، ناامنی،، ناامنی، precariousness، دام مهلک.
  • خطر خطر, خطر, خطر نا امنی، unsafeness، unsteadiness، بی اعتباری، ناامنی،، imperilment.
  • خطر خطر، خطر تهدید، unsafeness، precariousness، آسیب پذیری، ناامنی، لرزش، خطر، شانس، احتمالی.
  • خطر خطر، خطر تهدید، تهدید، خطر، احتمالی، عدم قطعیت، شانس، حادثه.

خطر مترادف فعل فرم

  • imperil.
  • خطر ابتلا به سرمایه گذاری، تلاش، قمار، شانس، گمان، سهام، شروط مقاله، جرات.
  • مخاطره imperil به خطر اندازد، خطر، در خطر بودن، سرمایه گذاری، شانس.
خطر لینک های مترادف: خطر, خطر,

خطر مترادف،