داد و بیداد کن مترادف


داد و بیداد کن مترادف صفت فرم

  • fidgety fretful عصبی، اضطراب، مرزی، آشفته، بد خو، تحریک، بی تاب، ناراحت، بی قرار، antsy.
  • موشکافی کردن خوش طعم, زیبا, خاص, شیک, ضربه زننده, انتخاب کننده.
داد و بیداد کن لینک های مترادف: زیبا, خاص, شیک, ضربه زننده, انتخاب کننده,

داد و بیداد کن مترادف،