راست مترادف


راست مترادف صفت فرم

  • middleclass متعارف، بورژوايى، مربع، ارتدوکس، سنتی است.
  • بی وقفه، مستمر، ناگسستنی و بدون توقف، پایدار، به ثابت سریال متوالی.
  • خطی کاری حتی شاقول، عمودی، افقی، unbent و محکم بسته شده و توسعه یافته، کشیده شده است.
  • دستور شسته و رفته، صحیح، مناسب، مرتب متعادل، سازمان یافته، تراز وسط قرار دارد، دقیق، حق.
  • صادق محترم قابل اعتماد، مشروع، قابل اعتماد، مستقیم، صریح، عادلانه، عادلانه، ساده، تنها، نشسته است.

راست مترادف فعل فرم

  • ایجاد تدوین، ساخت، ایجاد سازماندهی، در بر داشت، تدبیر، موسسه، قاب.
  • ساخت ساخت جمع آوری، جمع آوری، تنظیم، کوه، عقب، ببافند، ساخت.
  • مرتب مثلثات صنوبر، تمیز کردن، پاک، تعمیر، ترتیب.
راست لینک های مترادف:

راست مترادف،