طفره زدن مترادف


طفره زدن مترادف اسم فرم

  • اهسته تکان دادن حرکت یا کشش ناگهانی تکان, پیچ و تاب، squirm، quiver، لرزش، جنباندن، wag، رعشه، بال بال زدن، لرز.

طفره زدن مترادف فعل فرم

  • inveigle چرخ و مقابله تلقین کردن زانو, نفوذ, مزاحم شدن، ingratiate، خزیدن، دزدکی حرکت کردن.
  • تکان پیچ و تاب و حرکت یا کشش ناگهانی، squirm، writhe، جنباندن، خزیدن، زیگزاگ، wag, حرکت تند و سریع، اهسته تکان دادن.
طفره زدن لینک های مترادف: نفوذ,