غالب مترادف


غالب مترادف صفت فرم

  • برتر برترین اولیه، غالب، کنترل، ruling، regnant، عالی، بالا رونده، عمده، غالب، preponderant، مهم، overruling، اصلی، نخست.
  • برتر، عمده، رئیس، عالی، اصلی، مهمترین، نخست، پارامونت پیشرو، preponderant، غالب، برجسته، غالب، کنترل، حاکم، ruling, مستقل.
  • حال فعلی, مشترک, غالب و عمل, محبوب, به مد روز، در نیروی در اثر غالب، preponderant، نفوذ، کنترل، قدرتمند، موثر، رضامندى.
  • خشن خشن, خام, تلخ شدید، دقیق، طوفانی، توفانی، خشن، تند و زننده.
غالب لینک های مترادف: مستقل, مشترک, محبوب, خام,

غالب مترادف،