مشترک مترادف


مشترک مترادف اسم فرم

  • اتصال، لینک، اتحادیه، تقاطع، مقطع، جفت، گره، رابطه، پيرايشی، درز، لولا، mortise، بیان.

مشترک مترادف صفت فرم

  • ، ترکیب متحده مشترک مشترک، تلفیقی، متقابل، متفقین، هماهنگ، تعاونی، جمعی، شرکت.

مشترک مترادف فعل فرم

  • اتصال چند لینک اتصال، ضمیمه، پیوستن، اضافه نمودن، امن.
  • این فستیوال حک، کالبدشکافی های مجزا, تا, بخش, تقسیم جداگانه برش، شدید، sunder.
مشترک لینک های مترادف: تا, بخش,

مشترک مترادف،