فراری مترادف
فراری مترادف اسم فرم
- فراری شهر بصره يک تن، تبادل نظر، پناهندگان، یاغی رانده، سرگردان، absconder، pariah.
- فراری, پناهنده, شهر بصره يک تن, نوبت دم.
فراری مترادف صفت فرم
- زودگذر و گذرا، گذرا و زودگذر، تغییر، حادثه جو، کوتاه، زندگی evanescent، نامشخص، unfixed unsettled، عبور، مختصر، لغزش.