فوری مترادف
فوری مترادف اسم فرم
- لحظه دوم، فلش، تریس برق زده، چشمک زدن.
فوری مترادف صفت فرم
- ، فشار بحرانی فوتی و فوری، مهم ضروری، بسیار مهم، خواستار، انتقادی، اهمیت، فوری، قبر، سنگین.
- فعلی، حاضر، فوری، آنی، سریع، سریع، ناگهانی، سویفت, موقع, وقت شناس.
- فوری مستقیم، فوری، فشار دادن سریع، آنی، undelayed، سریع، سریع، شتابزده قانع کننده مهم حیاتی, حیاتی است.
- مستقیم, اولیه, نزدیک بعد، نزدیکترین پیوسته، مجاور.