مستقیم مترادف
مستقیم مترادف صفت فرم
- راست، کوتاه، pointblank، undeviating، انسانهایی، حتی، درست نزدیکی.
- نزدیک, شخصی, فوری, head-on.
- پرده، دشت باز صادقانه صریح صادق ساده، بی پرده،، کاملا طاس، فرانک.
- کامل، کل مطلق طبقه, اکسپرس, دقیق, مثبت, ارزشهاى, بدون ابهام.
مستقیم مترادف فعل فرم
- آدرس قصد معنا، هدف، سطح، بازیگران، نقطه.
- اصلاح، درست، حل و فصل، disentangle، تنظیم، تنظیم، آشتی، مربع، سفارش، حل و فصل.
- نقطه هدف، راهنمای، نشان می دهد منجر شود، شرق، آشر، روشن، تمرکز، سطح، قطار، کج، رفع.
- کنترل، مدیریت، انجام، منجر، اداره، نظارت، رسیدگی، اجرا، متفکر، در نوسان بودن، نفوذ، راهنمای، توصیه، تعلیم، تنظیم، حکومت، حکومت، فرمان، سفارش.