مدار مترادف
مدار مترادف اسم فرم
- دامنه قلمرو، محدوده، حوزه، زمینه استان، رسیدن، درک، منبع، قدرت، قطب نما، خاک، نوسان، مرزهای.
- دایره.
- مسیر دوره حوزه، دور، ضرب و شتم، تور, روال، سفر، سفر، اجرای برنامه سفر و مسیر و مدار و دامان، حوزه.
- مسیر, راه, راه، مسیر، مسیر، گذشت، مدار، البته، چرخه، خط سیر.
- کنفرانس لیگ، انجمن، بخش بخش، گروه، جناح، یاران ملاقات.