مرز مترادف


مرز مترادف اسم فرم

  • لبه، حاشیه، خط، لبه، لبه، لب، آستانه، آستانه، دامن، مرزی، مرز, مرز, مرز، مرزهای، محدودیت، حاشیه، outskirt، marchland، کم رنگ، محدوده، محوطه، نوار، سجاف، محدود، پرچین.
  • مرز مرز، محدود، لبه، محدوده حومه، مارس، مناطق داخلی کشور، پاسگاه، تقسیم بندی خط، جنگلهای دورافتاده.
  • مرز, مرز، مرزهای، محدودیت، سرحد، محدوده، مرزی، لبه، حاشیه، حاشیه، لبه، لبه، پرچین، سجاف، آستانه، آستانه.
  • مرز.
  • چونان سرزمین ناشناخته محدودیت های ناشناخته، خارجی، جدید زمین ناگسستنی زمین، آستانه، پاسگاه، خاک بکر.
مرز لینک های مترادف: مرز, مرز, مرز,