نابغه مترادف


نابغه مترادف اسم فرم

  • تعجب.
  • درخشش سر هوش، شهود، شناخت، ظرافت، اصالت، قضاوت، اختراع، مردمانمان، حکمت، بصیرت، نبوغ.
  • نابغه فرزند نابغه غول wizard, روانی, متفکر, صدای تیز و تند.
  • هدیه استعداد استعداد، دانشکده، وقف، استعداد، کیفیت، استعداد، خم، aptness، میل شدید، proclivity، میل، رجحان.
نابغه لینک های مترادف: تعجب, روانی, متفکر,

نابغه مترادف،