نحیف مترادف


نحیف مترادف صفت فرم

  • ترسناک، حزن آور و غمزده، تلخ، منع،، برن، forlorn، تيره، رها، ملال انگیز، خشن، وحشی، زباله های خالی از سکنه، گذاشته لخت.
  • لاغر و نحیف، نازک، استخوانی، ناچیز، lank، نحیف، لاغر، rawboned، یدکی، لاغر، باریک لاغر و استخوانی spindly بلند و باریک, cadaverous.
  • نازل کافی، scrimpy، ناچیز، قلیل ناکافی، exiguous، لاشی, کمبود, پراکنده یدکی کوچک, نازک.
نحیف لینک های مترادف: کمبود, نازک,

نحیف مترادف،