همزمان مترادف


همزمان مترادف صفت فرم

  • coexistent همزمان، دوقلوهاي هماهنگ، همزمان, همراه, اپراتور, 2009،، معاصر.
  • موازی، سازگار، موافقت سازگار مطیع همکاری هماهنگ, دلنشین.
  • همزمان جانشین، همزمان، همزمانی 2009،, coexistent, معاصر, coeval، همزمان، اپراتور همراه.

همزمان مترادف فعل فرم

  • موافق مربع، چوب خط حساب مناسب، متناظر، بر اساس، دیدار، هماهنگ، برابر، جفت کردن.
  • همزیستی همگام موافقم، حضور، همراه است.
همزمان لینک های مترادف: اپراتور, دلنشین, معاصر,

همزمان مترادف،