وجدان مترادف
وجدان مترادف صفت فرم
- بی پروا هیولا گستاخ، اصولی، conscienceless، عادلانه، ناعادلانه، غیر اخلاقی، غیر اخلاقی، مباحثِ.
- متفکرين صادقانه اصولى، conscionable، ایستاده، فقط، محترم، اخلاقی، اخلاقی، عادل.
- مراقب، کامل، دقیق، سخت، دقیق، متوجه، زحمت کش، خاص.
- مضحک شگرف، عجیب، مفرط, بی دلیل بیش از حد، بسیار زیاد، گزاف.