پخش مترادف


پخش مترادف اسم فرم

  • اوقات فراغت تفریح وقفه، آزادی، breather، تعطیلات، تعطیلات، شکستن، میان پرده، مکث، زمان، آزادی.
  • شرکت کنندگان، مسابقه, ورزشکار, حریف, رقیب, شرکت کننده.
  • نوازنده, بازیگر, هنرمند, دارای ذوق هنری.
  • هنرپیشه, مجری, عضو دسته نمایش دهندگان, نمایشی, بازیگر.

پخش مترادف صفت فرم

  • دارای اطناب پرگو، prolix خیلی پرحرف، longwinded، گفتمانی، unfocused،، طمطراق، rambling، تمدید meandering fustian طولانی مدت بی معنی، مایل.
  • گسترده، گسترش، شایع فراگیر، گسترده swarming، جهانی، عمومی، پراکنده، تمدید، دور اعم، unconcentrated، پراکنده، انتشار، توزیع، گسترده، سودمند است.

پخش مترادف فعل فرم

  • انتشار گسترش منتشر، گردش، اعلام، قلمه زدن، عمومی، انتشار، گزارش، اعلام، اعلام، نشر، تبلیغات، شاهین، bandy.
  • گسترش انتشار, نفوذ, suffuse پراکنده، strew، پخش، پراکندگی، توزیع، pervade، دید، نفوذ.
پخش لینک های مترادف: حریف, رقیب, شرکت کننده, بازیگر, هنرمند, دارای ذوق هنری, هنرپیشه, مجری, عضو دسته نمایش دهندگان, نمایشی, بازیگر, نفوذ,

پخش مترادف،