پیروز مترادف


پیروز مترادف صفت فرم

  • مسیح، پیروزمندانه elated، مغرور، جشن، شادی، crowing شاد, exhilarated متظاهر خود راضی، خود راضی.
  • پیروز موفق، تاج گذاری، تحسین undefeated، قهرمان، برجسته، بالا رونده، استادانه، برنده.
  • پیروز ویکتور برنده, موفق, فتح,، اول، بالا بالا رونده, نخست, شکست نخورده و شکست نخوردگان, جايزه, به مسیح،.

پیروز مترادف فعل فرم

  • تسخیر غلبه بر، پیروزی، مقاومت در برابر برنده، موفق، باطل، ابطال، غالب، preponderate، سلطنت، برای به دست آوردن، تحمل، رعایت، ایستاده.
پیروز لینک های مترادف: موفق, نخست,

پیروز مترادف،