چسبنده مترادف
چسبنده مترادف اسم فرم
- پیرو جانباز مؤمن, مدافع, قهرمان, شاگرد، عضو، حامی، upholder، متحد، سنگ، backer.
چسبنده مترادف صفت فرم
- احساساتی mawkish، maudlin سوا، cloying، bathetic، عاطفی، saccharine.
- مهم, الوده، غلیظ و چسبناک, viscid, به چسب، چسبنده، glutinous.
- مهم, رنگ ورو رفته, viscid, چسبی، چسب، چسبناک و ضخیم و چسبنده، سر سخت.
- چسب.