قهرمان مترادف
قهرمان مترادف اسم فرم
- قهرمان شخصیت اصلی، ستاره، سرب، دب اصغر، برنده، فضاهاي، پرچمدار، ماجراجو.
- مدافع, محافظ، نگهبان، backer, حامی, شخصیت.
- ویکتور، برنده، فاتح، رهبر، استاد، معیار، برنده جایزه بی نظیر.
قهرمان مترادف فعل فرم
- جویدن جویدن بحران، gnaw، gnash، طعمه، خرد کردن، معنویت، مرور، نیش می زنند.
- دفاع از ایستادن برای، مدافع، تمنایی برای رعایت، حفظ، توجیه، گارد، کمک، پشتیبانی، بازگشت به بالا.