کتک زدن مترادف


کتک زدن مترادف فعل فرم

  • sock، wallop، ضرب و شتم، آمار اعتصاب پانچ ترش ضربت سخت زدن لیسیدن نفوذ مثل حلزون حرکت, کمربند.
کتک زدن لینک های مترادف: کمربند,