کمی مترادف
کمی مترادف صفت فرم
- جوان نابالغ و توسعه نیافته و مرغزار، babyish.
- ضعیف جزئی قلیل، کمبود, بی, بی اثر، ضعیف، ضعف، دانایی کافی ناچیز بمیرد, لاشی.
- ميانگين خرده کوته فکر small-minded، متعصب، خودخواه، لیبرال، ارزان، بستن، pusillanimous، ungenerous، uncharitable.
- کوچک, دقیقه, خفیف,، کاهش ریزه اندام، کوچولو، شیک, مینیاتور.