کوسن مترادف
کوسن مترادف اسم فرم
- بالش، hassock، صندلی، پد، بالشتک، حصیر، بافر، سرپا نگه داشتن, bolster, راه, استراحت, ترک سوار و پوشش و تقویت و پشتیبانی، زیرسری.
کوسن مترادف فعل فرم
- جذب، چک، آهسته، بالش جذب خنثی، افست، گهواره، متمدن،، تقویت، صدا خفه کن، کسل کننده، تعدیل، بی جان، نرم.