گازدار مترادف


گازدار مترادف صفت فرم

  • نفخ، پف کرده، ديس، باد می وزد.
  • پرشکوه بیهوده vainglorious، افتخار، متکبر، متظاهر، پر افاده, گزاف, پرمدعا، امیز، egotistic، نفخ.
  • گازی، vaporous، vapory، vaporish، اثیری، etheric، miasmal، miasmic، fumy، fuliginous.
گازدار لینک های مترادف: گزاف,