گره خورده مترادف


گره خورده مترادف صفت فرم

  • خارج از عجیب و غریب عجیب و غریب عجیب و غریب عجیب و غریب, عجیب, مرکز, باطنی نافرمانان ۳،، دمدمی.
  • فرفری، گره frizzled سفت چسبیده، پیچ خورده، matted.
گره خورده لینک های مترادف: عجیب, مرکز,

گره خورده مترادف،