گره مترادف


گره مترادف اسم فرم

  • gnarl knurl، کورک، غده excrescence، لامپ، توده، مانیتول، تورم، گره، مشترک، تورم، دستگیره، ورم، طرح.
  • باند اتحادیه کراوات، مقطع، اتصال، اتصال، لینک، گره، درب.
  • درهم و برهم کردن، snarl، گرفتاری خم پیچ خوردگی خوشه حصیر، دسته، توده.
  • مشکل اتصال مشکل، عارضه، گرفتاری، پازل، پیچیدگی.
  • کراوات تعظیم، هل دادن، حلقه، روزت بهم تابیدن و بافتن، plait.
  • گره شستی، تورم توده، ضربت، تورم، رشد، ورم، مانیتول، gnarl، ندول، کیست، ون.
  • گروه، دسته، خوشه، ازدحام، تجمع، جمعیت، گروه، خدمه، باند، دایره، دسته.

گره مترادف فعل فرم

  • ایمن ببندید، ضمیمه، اتصال، اضافه نمودن اتصال، شلاق.
  • ببندید پیوستن به لینک، اتصال، ضمیمه، اضافه نمودن، متحد، اتصال، امن، هم بافتن، تشکیل، بافت.
  • درک گرفتن، بستن، قفل، سفت منقبض، قرارداد، constrict، شن.
  • متحد باند عضویت، لینک، یوغ، زن و شوهر.
  • کراوات, حلقه, گیر, ligate.
گره لینک های مترادف: کراوات, حلقه, گیر,

گره مترادف،