گیج کننده مترادف
گیج کننده مترادف صفت فرم
- ، گیج کننده bewildering گیج کننده متناقض، متناقض، پیچیده، گمراه، بفهمیم،، baffling، معلوم، مبهم، befuddling، مخدوش، مبهم، فازی، گلی، ژرف.
- دیوانه هرج و مرج، آشفته و پر سر و صدا، flustering، flurrying، uproarious، کوره،، وار اتشی, تب دار.
- گیج کننده.