سست مترادف
سست مترادف صفت فرم
- rambling مبهم, inexact, عمومی، مبهم، نامعلوم، ill-defined، نا مشخص، نا معلوم, منتشر.
- ، شل سهل انگار بی دقتی، uncaring، غفلت، نادیده راستى, ضررهای بزرگ تری خواهند، مجاز، زیاده، بی تدبیر، نسنجیده، بی تفاوت، بازبرند، فراموشکار، راش.
- جنس بنجل کهنه، ارزان، pinchbeck، 3 درجه بی ارزش، تحتانی، meretricious، شل و ول، gimcrack، schlock.
- در آزادی, آزاد, منابع, مستقل, در بزرگ، scot-free، رایگان، آرامش، limber، مستندسازی، آسان، بدون محدودیت، بی بند و بار، بلامانع است.
- سکسکه های ناپیوسته نا امن، باز، unfastened رایگان، بی بند و بار، نامحدود، بی بند و بار، منابع، unyoked، untethered، unshackled، منتشر شد.
- شکننده، دانه دانه، دانه، crumbly، پودری، ریگ دار، اين مطالعه ابتدا پودر، شنی، ناصاف و نازک، پايه.
- هرزه ناپاک licentious، غیر اخلاقی، مبتذل، گستاخ، گسار و عیاش, ندارند, نجس، ribald، نافرمان، profligate، افتاده، گناه است.
سست مترادف فعل فرم
- شل.