آستانه مترادف
آستانه مترادف اسم فرم
- آغاز سحر پیشتاز، مرز، شروع، آغاز، باز، شروع، آستانه، آستانه، ابتدا، ورودی، اولین.
- لبه آستانه لبه، لبه، حاشیه، حاشیه، لب، دامن، سجاف، ابرو، محدود, مرز, مرز، خط، محدود.
- لبه آستانه, آستانه مرز، محدود، مرز، سجاف، مرز، حومه، حاشیه، حاشیه، لبه، اندام، محدود کردن، محیط.
آستانه مترادف فعل فرم
- رویکرد شیب به سمت مرز، تمایل، روند، نزدیک، نزدیک، دامن، شدند به سمت، قرعه کشی نزدیک، همگرا، لمس.