اعتصاب مترادف
اعتصاب مترادف اسم فرم
- حمله حمله رانش, حمله, حمله هوایی، حمله هوایی، بمباران، یورش، تهاجم، نفوذ.
- ضربه، ضربه، پانچ، با صدا غذا خوردن، بد گویی کردن، جعبه، نفوذ، کاف، سکته مغزی، کرک، با مگس کش زدن، ضربت سخت زدن، رپ، سیلی، اسلم، سر و صدا، فشار با نوک انگشت، wallop.
اعتصاب مترادف فعل فرم
- آمار، با صدا غذا خوردن، کشیدن، پانچ، ضربت سخت زدن، thwack، جعبه، پوند، دستبند اهنین زدن، ضرب و شتم، سیلی، pommel، چکش، ترش، روز سه شنبه، clout، wallop، کرک، سوات، فشار با نوک انگشت، واکسن، رپ، خفاش، کمربند، کوبیدن، sock، lambaste، کتک زدن، هوس، بنگ، با شدت بهم زدن، whomp، چسباندن.
- برخورد, تصادف, دست انداز, سر و صدا، چراندن, sideswipe, تماس بگیرید.
- حمله حمله، حمله، شارژ، عجله در زمین به، حمله، پیشبرد، سلب، besiege، beleaguer.
- شروع می شود.