انبوه مترادف
انبوه مترادف اسم فرم
- انفجار بد گویی کردن، thud، قار قار، پایکوبی tramp، تمبر.
- خوشه, دسته, توده, جرم, نمد, كلوخ، لخته، دسته علف و غیره، بسته نرم افزاری، بسته، مجموعه، گره، دستگیره، تورم است.
انبوه مترادف صفت فرم
- ، پرتکاپو فراوان، فراوان، شکوفایی، وحشی، مرتبه، بیش از حد رشد، overrun، فراوان، فراوان، غنی، بارور، سرسبز، سرشار، متراکم، پرکاری، پربار، اسراف، خوب ومهربان.
- عجیب مزین gaudy، florid، adorned، گل و بلبل، ornamented، فانتزی، زرق و برق دار، زرق و برق دار، آراسته،، flamboyant.
انبوه مترادف فعل فرم
- thud پایکوبی مارس، استامپ, thump, انفجار, tramp، سرهم بندی کردن.