دسته مترادف
دسته مترادف اسم فرم
- دسته انبوه گره، tassel، tussock، شوک، فایل تراشنده، خوشه، تکبر، cowlick، موى، تاج، پر، موی چتری، جعد و شکن گیسو.
- مجموعه گروه هم مسلک، قبیله قبیله، گروه، باند، انجمن، کنفرانس، تبادل نظر، camarilla، فرقه، فرقه زیر پیروان و جانبازان و تحسین و claque، طرفداران.
- گرفتن, هفت, نصف, دسته شمشیر، جنگ دست به یقه.
- گروه خوشه, جمع آوری, حزب مجموعه، گره، مجموعه، کلاچ، دسته، 1982،، گروه هم مسلک، دسته.
- گروه و خوشه و گره و انبوه، توده، دسته، توده، بسیاری، مقدار، تعداد، مجموعه، بسته، بسیاری، بدن، شرکت، گروه، حزب، باند، خدمه، نیروهای نظامی، لباس، جمعیت، ازدحام، گله، ازدحام، گله، جمع آوری، مجمع، جماعت.
دسته مترادف فعل فرم
- لمس دستکاری نگه دارید، درک، احساس، انگشت گرفتن کلاچ نوازش کردن، اداره کردن.
- کنترل مستقیم مراقبت از، نظارت، درمان، مقابله با، هدایت، مدیریت، اجرا، نظارت، اداره، تنظیم.