بانک مترادف


بانک مترادف اسم فرم

  • خط ردیف، ردیف صف، رتبه، سری، محدوده، رشته، جانشینی، صفحه کلید.
  • شیب افزایش خط الراس، acclivity، رمپ، درجه، تپه، طاقچه، صخره، قفسه، خاکریزی، تراس.
  • همانجا جرم, پشته, تجمع, شمع.

بانک مترادف فعل فرم

  • embank، dike, محافظت, درباره, ساحل تا شمع پشتیبان دیوار, مرز, فراگیر.
  • تجمع, شمع، همانجا، amass، توده, پشته.
بانک لینک های مترادف: پشته, تجمع, شمع, درباره, مرز, فراگیر, تجمع, پشته,