با شدت بهم زدن مترادف
با شدت بهم زدن مترادف فعل فرم
- انتقاد.
- بسته، کف زدن, انفجار, فشار, داش, تصادف.
- پانچ wallop با صدا غذا خوردن، ضربت سخت زدن، با مگس کش زدن، thwack، انفجار، اعتصاب، جوراب، نرم افزار.
با شدت بهم زدن لینک های مترادف: انتقاد,
انفجار,
فشار,
داش,
تصادف,