بر انگیختن مترادف


بر انگیختن مترادف اسم فرم

  • goad, پوکر, خار, خراش, چوب.
  • انگیزه, prodding تشویق ضربه، اجبار، انگیزه، کاتالیزور باعث, آزار دهنده، تحریک، الهام، اصرار، اصرار، فشار، shove، فشار، درایو.

بر انگیختن مترادف فعل فرم

  • اصرار بیدار، ایجاد انگیزه بود، تحریک، نق نقو، تحریک، روح، تحریک، حرکت، بی درنگ، تسریع، پندشان، سازندهء درایو.
  • القای کاربندد رسوخ کردن، الهام بخش، inspirit، پروتز، بیان، معرفی، نفوذ، نفوذ، suffuse، pervade.
  • فشار با نوک انگشت فشار پانچ، اشاره کردن، شلاق، شلاق، خار، goad.
بر انگیختن لینک های مترادف: خار, خراش, چوب, انگیزه,

بر انگیختن مترادف،