بلند مترادف


بلند مترادف اسم فرم

  • تب و تاب بودن، تعالی، خلسه، سعادت، سرخوشی، حمل و نقل، الهام، رفعت بالا.
  • سنگینی و وزن و weightiness و poundage، avoirdupois، جرم، massiveness، جثه.

بلند مترادف صفت فرم

  • بالا، بزرگ، قوی، سر به فلک کشیده،، بالا دراز تحمیل گسترده غول پیکر، غول پیکر.
  • بلند, بالا, افزایش, قوی, مطرح شده.
  • سركشان مغرور و متکبر و افتخار، disdainful، بازگشتگاهى، scornful، lordly، مآب و امیز.
  • قلنبه.
  • والاى، نجیب، با وقار، با شکوه، والا، بزرگ، برتر، بالا، با شکوه.

بلند مترادف فعل فرم

  • بالا بردن بالا بردن، بالا بردن افزایش، بالا بردن، نگه دارید تا، heft، عقب، تمرین، بالا بردن.
  • سرقت pilfer اثار، دزدان دریایی، مناسب، crib، thieve، ربودن، جیبی، را.
بلند لینک های مترادف: بلند, بالا, افزایش, قوی, قلنبه,

بلند مترادف،