بیان مترادف
بیان مترادف اسم فرم
- اثر سبک تحویل، اعدام، فصاحت، تسلط، تسهیلات.
- ارتباطات، نمایندگی، تظاهر، توضیحات، تصویر، انتقال.
- مشترک.
- گفت: عبارت، سخن گفتن، مدت، اصطلاح مدلولش، شکل بیان.
بیان مترادف صفت فرم
- روان کلامی فصیح، رسا، perspicuous، آواز، voluble، لیز، facile، صاف.
- روشن منسجم میکند، شفاف، معقول، منطقی، قابل فهم، قابل فهم، گویا.
- سریع, بدون وقفه و سریع, به بالا سرعت expeditious.
- صریح و روشن است.
بیان مترادف فعل فرم
- enunciate، تلفظ، مطلق، صدای،، می گویند، دلالت verbalize.
- ارتباط بگویید مربوط، اطلاع رسانی، انتقال، گزارش، انتقال، شناخته شده را، فاش, فاش کردن، مطّلع، آشکار.
- مطلق بگویید ادعا، verbalize، بیان، قرار داده در سراسر، اعلام، ارتباط، enunciate، در حال حاضر، آشکار، فاش، نشان دادن، نشان می دهد.