تحریف مترادف


تحریف مترادف فعل فرم

  • "بدجلوه دادن گمراه بشویند؛، misstate، فریب، بد تعبیر کردن، misquote، منحرف، تحریف، پیچ و تاب، dissimulate، زاویه، کج، رنگ، garble، دستگاه پرس".
  • معوج misshape سردرگم, خودتون, پیچ و تاب, پیچ و تاب، خم، شکنجه.
تحریف لینک های مترادف: خودتون, پیچ و تاب,