حمل و نقل مترادف
حمل و نقل مترادف اسم فرم
- استقرار، تحمل، هوا، موضع، حضور، آمریت، رفتار، راه رفتن، comportment.
- انتقال حمل و نقل، حمل و نقل تحویل، حذف، انتقال، هدایت، جنبش، انتقال، اعزام، محموله.
- انتقال.
- انتقال، خودرو، دکل، مربی.
- بارگذاری, حمل و نقل باری، شارژ، محموله اکسپرس، کالا، کالا، پست، poundage، تناژ.
- حمل و نقل در حال حرکت، حمل و نقل, هولنج, کرایه گاری، تحویل، اکسپرس، حمل و نقل، حمل و نقل، حمل و نقل.
- حمل و نقل.
- خلسه سرخوشی اکستازی، رفعت، سعادت، خوشبختی، لذت، سحر، فلیسیتی، beatitude، بهشت، آسمان، آسمان هفتم، ابر نه.
حمل و نقل مترادف صفت فرم
- سرخوشی مسحور سعادتمند، enraptured، نشئه، rapturous، مسیح،، elated، شر،، rhapsodic، هیجان زده، جنون در آسمان هفتم در ابر نه.
حمل و نقل مترادف فعل فرم
- بار بار وزن، شمع، وزن، encumber، زین، مسدود، پر، ستم، مالیات، مانع.
- حمل انتقال کشتی، کامیون، را، حرکت، انتقال، رفتار، سبد خرید، خرس، را، ارائه، مسافت، اجرا، دلالت.
- حمل بکشید، پس زدن دهنه اسب مسافت، حرکت، انتقال، حمل و نقل، انتقال، جلو، بسته، خرس، لباس، schlep.