خاموش کردن مترادف


خاموش کردن مترادف اسم فرم

  • توقف توقف، تعلیق، بسته شدن، معطل ماندن بستن، توقف، تحریم، زنگ تفریح، windup، فاز خارج.

خاموش کردن مترادف صفت فرم

  • از راه دور, دور, بیشتر دور, بازرگانی.
  • اشتباه نادرست subpar، subnormal، نادرست، فقیر، تحتانی.
  • تهی، غیر عملی، لغو، وجود ندارد، unavailing، قطع، inefficacious.
  • عجیب و غریب عجیب و غریب عجیب و غیر معمول، مفرد, غریب, عجیب.

خاموش کردن مترادف فعل فرم

  • فرو نشاندن کشیده خیس کردن، قرار انفیه، سرکوب، له، بشدت، قرار دهید، کشتن، لغو، نابودی، از بین بردن، نابود کردن، محو کردن، متمرکزسازی، extirpate.
خاموش کردن لینک های مترادف: از راه دور, دور, غریب, عجیب,

خاموش کردن مترادف،