خشونت مترادف
خشونت مترادف اسم فرم
- destructiveness وحشیگری نیروی، خشم، خشم، وحشیگری، شور، شور، truculence، درنده خویی، explosiveness، جنون، bloodthirstiness، murderousness.
- شدت هفتاد، آشوب، قدرت، هياهو wildness، زبری، اندام، قدر، خشونت، unrestraint، رها.
- ظلم viciousness بربريت، ferociousness، bloodthirstiness، سبعیت، غیرانسانی، وحشیگری، حیوانیت، آدم خواری.
خشونت مترادف صفت فرم
- nonaggressive, آرام, ارام, اقیانوس آرام، اندیشه، pacifistic، unwarlike، منفعل, nonbelligerent, معقول, گویا, هوشیار، عاقلانه, داغ, coolheaded.
- شدید، شدید، شدید و غیر قابل تحمل، کشتن، به غیر قابل تحمل، قبر، حاد, مفرط, ظالمانه, ناروا هنگامِ، وخیم، بی بند و بار.
- مخرب وحشیانه، مواد منفجره، رویشی آتشفشانی، طوفانی، آشفته، پر سر و صدا، شدید، وحشی، سیتهینگ ترکیدن جوش، بازگشت.
- پیش دیوانه وار، پرشور آتشین، هار، جنون، کرال،، جنایت، شیطانی، جا، maddened، دیوانه، غیر منطقی و مجنون، وحشی، به غیر قابل کنترل است.